English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (606 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dinghies U قایق تفریحی
cabin cruisers U قایق تفریحی
dinghy U قایق تفریحی
cabin cruiser U قایق تفریحی
yachting U مسافرت با قایق تفریحی
day sailer U قایق بادبانی تفریحی
keelboat U قایق تفریحی لنگردار
scow U وته پهن قایق تفریحی
powerboats U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
powerboat U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
powerboat racing U مسابقه با قایق موتوری
motorboat racing U مسابقه با قایق موتوری
cigarrette U قایق مسابقه بزرگ موتوری
drag boat U قایق موتوری مسابقه سرعت
sliding seat U نشیمنگاه متحرک در قایق مسابقه
iceboat U قایق مخصوص مسابقه روی یخ
to go clubbing U به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
farm U باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farms U باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farmed U باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
shells U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shelling U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shell U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
round robin U انجام مسابقه بنوبت
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
mission , oriented U لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
labor of love <idiom> U انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
practical extraction and report language U برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
sneakbox U قایق ته پهن برای شکارمرغابی
When is there a ferry to ...? چه وقت قایق برای ... هست؟
sneakboat U قایق ته پهن برای شکارمرغابی
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
running U مناسب برای مسابقه دو
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
laughter U مسابقه اسان برای بردن
genoa U بادبان عریض برای مسابقه
ballast U فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
bailer U سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
little brown jug U مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
free handicap U مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
chain plate U صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
hike out U خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
daggerboard U تیر یا صفحه متحرک ته قایق برای حفظ تعادل
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
marlinespike U وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
outrigger U چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
guns U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
time fire U مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
gun U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
check point U نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
majority of the members U اکثریت اعضا
parquet U دادسرا و اعضا ان
matricula U صورت اعضا
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
for doing it U برای انجام ان
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
stocker U اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
element U اعضا [مجموعه] [ریاضی]
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
trapoze U سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
potential <adj.> U [توانایی برای انجام کاری]
demanded U تقاضا برای انجام چیزی
demand U تقاضا برای انجام چیزی
undertaken U توافق برای انجام کاری
demands U تقاضا برای انجام چیزی
mission essential U ضروری برای انجام ماموریت
sit tight <idiom> U صبور برای انجام کاری
undertakes U توافق برای انجام کاری
undertake U توافق برای انجام کاری
multilation U شکستن یا فلج کردن اعضا بدن
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
bar U توقف کسی برای انجام کاری
bars U توقف کسی برای انجام کاری
do one's thing <idiom> U انجام کار پر لذت برای شخص
farm out <idiom> U شخص دیگری برای انجام کار
invoked U تقاضا از کسی برای انجام کاری
operate U کل زمان لازم برای انجام یک کار
operated U کل زمان لازم برای انجام یک کار
turn out <idiom> U رفتن برای دیدن یا انجام کاری
operates U کل زمان لازم برای انجام یک کار
invoke U تقاضا از کسی برای انجام کاری
invokes U تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoking U تقاضا از کسی برای انجام کاری
authorises U اجازه دادن برای انجام کاری
set the pace <idiom> U برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
technique U روش با مهارت برای انجام کاری
techniques U روش با مهارت برای انجام کاری
authorizing U اجازه دادن برای انجام کاری
helps U روش آسانتر برای انجام کاری
authorizes U اجازه دادن برای انجام کاری
authorize U اجازه دادن برای انجام کاری
authorising U اجازه دادن برای انجام کاری
helped U روش آسانتر برای انجام کاری
help U روش آسانتر برای انجام کاری
up to one's ears in work <idiom> U کارهای زیاد برای انجام داشتن
to have done U برای کسی [دیگر] انجام دادن
to invite somebody to do something U کسی را برای انجام کاری فراخواندن
decision U تصمیم گیری برای انجام کاری
decisions U تصمیم گیری برای انجام کاری
prone U سرازیر مستعد برای انجام کار
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
diver's flag U پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
put up to <idiom> U وسوسه کردن کسی برای انجام چیزی
authorizing U اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
to make an effort to do something U تلاش کردن برای انجام دادن کاری
authorizes U اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
to try hard to do something U تقلا کردن برای انجام دادن کاری
get one's own way <idiom> U اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
keep after <idiom> یادآوری مکرر به کسی برای انجام کاری.
authorises U اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorising U اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
arithmetic U توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
authorize U اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
overslaugh U بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
process U انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
processes U انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
add U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
macro U تابع و دستورات برای انجام عمل ماکرو
twist one's arm <idiom> U مجبور کردن شخص برای انجام کاری
covenantor U اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
adds U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
adding U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
beside one's self <idiom> U خیلی ناامید یا هیجان زده برای انجام کاری
computing U میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
metacompilation U کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
loose ends <idiom> U بدون کار معلوم وروشنی برای انجام دادن
go in for <idiom> U شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com